روزانهفلسفه و عرفان

بررسی ابتذال در کلاب هاوس

کلاب هاوس بدترین شبکه اجتماعی

کلاب هاوس بدترین شبکه اجتماعی

شاید این عنوان در ابتدا کمی سطحی به نظر برسد ولی به عنوان شخصی که از یک سال و نیم پیش این شبکه را میشناختم عرض میکنم که کلاب هاوس علی رغم اینکه ممکن است دو سه تا اتاق یا رومی داشته باشند که شما اندکی از آنها بیاموزید ولی در بررسی برآیند آنچه در کلاب هاوس به عنوان یک شبکه اجتماعی میگذرد، مخرب ، مبتذل ، و گمراه کننده است.

تعجب من زمانی بیشتر میشود که شبکه های اجتماعی که اثر تخریبی بسیار کمتری دارند مثل توییتر و فیس بوک فیلتر هستند ولی کلاب هاوس فیلتر نیست و فساد فرهنگی و اجتماعی و جهلی که از چاهی به نام کلاب هاوس بلند میشود به مراتب بیشتر از شبکه های اجتماعی دیگر است که فیلتر شده اند!

اگر از من بپرسند بدترین را گفتی آیا بهترین را هم میتوانی بگویی؟ در پاسخ خواهم گفت که بهترین شبکه های اجتماعی بخاطر کنترل عمیق هوش مصنوعی که در نوشتار بسیار بیشتر موثر است تا گفتار همان هایی است که از قدیم بود یعنی توییتر و فیس بوک. البته شبکه توییتر برای کسانی که فعالیت سیاسی نمیکنند مثل من شاید چندان جذابیتی نداشته باشد. من یک شخص سیاسی نیستم اما تویتر صدای افراد سیاسی جهان از جمله رئیس جمهور ها ، وزرای امور خارجه ، نمایندگان پارلمان ها و مجلس هاست. حال چرا فیلتر است . نمیدانم !  فیس بوک محیطی است که معنای واقعی شبکه اجتماعی را برای همه به ارمغان آورده است و تفکیک فیس بوک و اینستاگرم از زمانی که اینستاگرم توسط فیس بوک خریداری شد و به نام متا تغییر نام پیدا کرد کمی سخت است. اما من فیس بوک را به دلیل امکانات بیشتری که شخص میتواند در حوزه حریم خصوصی داشته باشد به اینستاگرم مبتنی بر عکس و فیلم موبایلی ترجیح می دهم.

در کلاب هاوس جهل بفروشید اعتبار بخرید

کلاب هاوس محیطی است که در آن مردم به دنبال دیده شدن هستند البته سیستم درآمد زایی خودش را برای کشور های دیگر دارد ولی در ایران هیچ سیستم درآمد زایی ندارد. با این حال مردم همواره له له میزنند که در آن دیده شوند و عقایدی را مطرح کنند که بن مایه آن این است: ای مردم بدانید که من هستم. 

در کلاب هاوس که اعضایش به طرق مختلف بازی های مبتذل به دنبال جذب فالوور هستند و من هنوز نمیدانم که این فالور ها چه چیزی را ثابت می کنند روم های متنوعی وجود دارد و هر کس با توجه به ظرفیت اندیشه خود در این روم ها پرسه میزند و جان مایه زندگی خود که زمان است به هدر می دهد.

نمونه ای از روم های مبتذل و کثافت کلاب هاوس

همین حالا در حال نگارش این متون کلاب هاوس را باز کردم و به روم هایی برخوردم که از عناوین آنها میتوان به درون آن پی برد. از خرافه و جهل و فال تاروت و طالع بینی گرفته تا چیزهای دیگر:

ابتذال در کلاب هاوس

ابتذال در کلاب هاوس

نام این فاحشه خانه ای که میبینید کلاب هاوس است که نه فیلتر است و نه نظارتی بر روی آن است. یعنی آزادی بیان مطلق به سبک غربی آن به دور از اخلاق !

 

اما این دور از جوانمردی است که فقط این روم ها از کلاب هاوس را نشان دهیم چرا که کلاب هاوس روم های دیگری دارد. روم هایی که برخی افراد که بعضا در کشوری دیگر یک علم را خوانده اند و حالا آتئیست و خداناباور شده اند و طبق معمول چیزی که این وسط قربانی میشود فلسفه است. آنها با به کار بردن الفاظی از فلسفه به حرف های خود مشروعیت می بخشند و بقیه افراد حاضر در روم ها هم با نگاه های عاقل اندر سفیه انگشت حیرت به دهان میگیرند و گاهی چیزی در روم ها می گویند.

آری اینجا همانجاست که گفتم جهل میفروشند و اعتبار میخرند. اعتباری که میخرند میتوانند به طرق مختلف خرج کنند مثلا جذب جنس مخالف بخاطر سواد به ظاهر بالا ! حال در این میان کسی مانند آراسپ کاظمیان که یک سنت گراست و دورانی را به خواب می بیند که همه جا پر از کتاب بود و موبایل نبود یا موبایل ها دکمه ای بود و این گند و لجن از آنها پراکنده نمیشد. چه باید بکند؟

امروز عصر یک اسکرین شات از یکی از آن روم های خاص کلاب هاوس که جهل میفروخت گرفتم. نیاز نبود که وارد آن روم شوم . عنوان روم ها معمولا ماهیت چیزی که در آن رخ می دهد را نشان می دهد. نام و تصویر کسی که در روم بود بخاطر حریم خصوصی وی مخدوش شده است اما توجه شما را به فلش های قرمز که زده ام جلب می کنم:

کلاب هاوساول نگاه کنید نکته قابل توجه: فلسفه شک گرایی یا Philosophical Skepticisim .  به راحتی از واژه انگلیسی که نوشتم مشخص است که ما اصلا چیزی به نام فلسفه شک گرایی نداریم بلکه شک گرایی فلسفی داریم. دوستان من دقت کنید. نکته ظریفتر از مو اینجاست. فلسفه فلسفه است. ما حتی گاهی با تقسیم فلسفه به فلسفه Prepatetic ارسطو یا فلسفه مشاء یا Platonism فلسفه افلاطونی یا Illuminationism یا فلسفه نور سهروردی مخالفت میکنیم. فیلسوف آن بزرگمرد محمد قوام ، صدرالمتالهین ملاصدرای شیرازی بود که تمام فلسفه هستی را در حکمت متعالیه جمع کرد. این جماعت بی خرد گمان می کنند ما از فلسفه غرب از فلسفه Existansalism و یا Intentional چیزی نمیدانیم. منبع و مرجع تفکرشان ویکی پیدیایی است که مردم دیگر می نویسند. من بهتر میدانم که فردریش ویلهم نیچه چگونه به وحدت وجود رسید ولی به دلیل افکار فلسفی ارادی و کتاب اراده معطوف به قدرت The will to power نتوانست آن را مثل حسین ابن منصور و با یزید بسطامی و سهروردی و عین القضات همدانی و ملاصدرا درک کند و دیوانه شد و مرد او که موحد ترین فیلسوف غرب است و خدایی را می پرسید که مثل خدای امانوئل کانت در کلیسا نبود، در ویکی پیدیای انگلیسی و فارسی به عنوان فیلسوف خدا ناباور معرفی شده است !

حالا برای مشروعیت دادن به روم های جاهلانه خود مینویسند فلسفه شک گرایی. چیزی که وجود ندارد. چیزی که هست شک گرایی فلسفی است. یعنی شکی که شما را به افکار فلسفی فرو می برد. در موسیقی دستگاهی ایرانی هم ما میگوییم ابوعطا آوازی در دستگاه شور است که انسان را به افکار فلسفی فرو میبرد پس میتوانیم بگوییم ابوعطای فلسفی چون با گوش دادن به ابوعطا به فلسفه ای پی میبریم مبهم و گنگ . اما آیا فلسفه ابوعطا داریم؟ البته میتوانیم فلسفه ابوعطا را در نت ها و گوشه ها بیان کنیم اما این فلسفه نیست. این اولین مغلطه این روم.

دوم برویم به سراغ فلش های قرمز رنگ. اول نوشته است فیزیک کوانتوم . خدا پدر و مادر انیشتین را بیامرزد که خودش گفته است که فیزیک کوانتوم یعنی تمام آنچه در آن می گذرد فیزیک است و جز فیزیک نیست. کلمه بعدی که در عنوان نوشته شده است کلمه متافیزیک است که به عربی ماوراء الطبیعه میگویند. درک متافیزیک سخت نیست اینها خودشان گمراه شده اند و مانند ابن سینا که چهل بار کتاب متافیزیک ارسطو را خواند و چیزی نفهمید تا یک بار کتاب ماوراء الطبیعه فارابی را خواند و همه چیز را فهمید.  متافیزیک یا ماوراء الطبیعه هر آن چیزی است که Approach فیزیکی نداشته باشد ولی وجود داشته باشد. مانند ۲x2=4 یا مانند عقل .  خود عقل متافیزیک است. آیا عقل وزن دارد؟ بعد جغرافیایی دارد؟ زمان دارد؟ مکان دارد؟ فساد پذیر است؟ حجم دارد؟ قد دارد؟ جاذبه دارد ؟ هیچ کدام اینها را ندارد ولی هست. تمام این شد متا فیزیک. اما مردم جاهل امروز حتی آنها که در دانشگاه ها و کالج های درجه چندم اروپا درس خوانده اند متافیزیک را در بشقاب پرنده و حیات ماوراء زمین دنبال میکند ! چه سفاهتی !  ماورء الطبیعه یعنی هر آنچه از فیزیک هستی به دور است نه آنچه از فیزیک کره زمین به دور است. پس کلمه دوم که متافیزیک است با فیزیک کوانتوم در تناقض است. نمیگویم در تضاد میگویم در تناقض چون این دو با هم متفاوند.

کلمه سوم سفر است. سفر معمولا شامل دو چیز میشود . اول حرکت و دوم مبدا و مقصد یا حرکت از نقطه A به نقطه B که باز همه اینها فیزیک است و ربطی به متافیزیک ندارد. دو کلمه بعدی فضا و زمان یا به عبارتی مکان و زمان هر دو جزو ۹ مقوله ارسطو است که در کتاب الحروف فارابی به زبان عربی تشریح شده است. باز هر دو فیزیک هستند. مقولات ارسطو به عربی با عنوان کتکوغیا مطرح شده است که امانوئل کانت سعی کرد مقوله دهم را به آن اضافه کند که نتوانست و دنیا فقط نه مقوله ارسطو را به رسمیت می شناسند.

تمام این اراجیفی که بالا همه با هم در تضاد هستند از یک اقتصاد دان و مورخ اسکاتلندی قرن ۱۸ ناشی میشود که نام فیلسوف را هم با خود یدک میکشد به نام دیوید هیوم !  دیوید هیوم یک تجربه گرا بود! تجربه گرایی حاصل علم است. علم حاصل نمیشود مگر با تجربه و آزمایش و فیزیک و فیزیک و فیزیک . حتی شیمی هم در بحث فلسفی فیزیک است. دیوید هیوم و شوپنهاور جزو فیلسوفان درجه سه غربی به حساب می آیند. من حتی برای هایدگر و هانری کوربن احترام بیشتری قائلم تا دیوید هیوم یا شوپنهاور !  از یک طرف نیچه را داریم که در دنباله یک فیلسوف دانمارکی به نام سورن کی یر کگور است که کمتر شناخته شده است که فلسفه او بیشتر به فلسفه مستشرقین نزدیک است. که خود وی هم از فلسفه هگل پیروی میکرد.

پیروی از فلاسفه ای مثل دیوید هیوم و یا شوپنهاور افراد را به پوچگرایی و نهیلیسم مطلق میرساند و ما چه بزرگانی در ایران داشتیم که خارج نشین ها اصلا نمیشناسند و در داخل ایران هم فحش خورشان ملس است. نپرسید که چرا که از پاسخ معذورم.

حال به نظر شما آدم عاقل در منجلابی به نام کلاب هاوس که در یک روم آن هر واژه آن با واژه قبلی در تناقض شدید است پا می گذارد؟!

وقتی این افراد را می بینم بسیار در افکار خود احساس تنهایی میکنم و به یاد آن شعر شاملو می افتم که ای کاش میتوانستم بر شانه های خود بنشانم این خلق بی شمار را، گرد حباب چرخ بگردانم تا ببینند که خورشیدشان کجاست و باورم کنند. ای کاش می توانستم.

آراسپ کاظمیان

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست - تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز (حافظ)

‫۱۰ دیدگاه ها

  1. کاملا با شما هم عقیده ام . چند روزه که وارد این اپ شدم و تنها چیزیکه جلوی چشمانم قرار میگیرد عناوین تهوع آور که از ذهن مریض بیماران جنسی تراوش میکند . گشتم ببینم رومی در باب ادبیات کلاسیک پیدا میکنم دریغ از حتی یکعدد ، یکی دو عنوان دیدم که زیر صد نفر عضو داشتن و بنظر میرسید روم‌ مرده است . یعنی این مردم فقط در بند زیر شکمن به این فاجعه و سقوط اخلاقی بیشتر پی بردم

  2. سلام آقای کاظمیان
    اونجا که در خود عنوان شک گرایی فلسفه رو با فلسفه شک گرایی ایرادش رو گرفتین. عالی بود. واقعا این دو مقوله از هم جدا هستند.

  3. کلابهاوس یک ورژن تقویت شده از جهان واقعی است. اراجیف آن قوی تر و بیشتر از واقعیت است و بخش های خوب آن نیز قوی تر و کمتر از واقعیت است. یعنی هم کیفیت و هم کمیت دستخوش تشدید شده است. لذا اگر بتوان در میان این خرابه، گوهری یافت، غنیمت است.

    1. اگر پیدا کردید اون گوهر رو سلام من رو بهش برسونید. کلاب هاوس نه نو آوری جدیدی داشت و نه تکنولوژی جدیدی. سیستم های ویدئو کنفرانسی که ما ده سال پیش تو Adobe Connect استفاده میکردیم به مراتب از نظر تکنولوژی قوی تر بود و هست.
      کلاب هاوس در دوره پاندمی کرونا به اوج محبوبیت خودش رسید و الان دیگه اون اوج تموم شده و گرنه بیست و پنج سال پیش یک نرم افزار بود به نام paltalk که هنوزم فکر کنم باشه. اون هم روم های متفاوتی بود که تحت وب و روی ویندوز کار می کرد. اونجا هم از همون زمان میشد روم هایی رو با پسوورد قفل کرد، اونجا هم میشد دست بلند کرد و حرف زد ولی امروز کسی پلتاک رو نمیشناسه کسانی هم که میشناسندش از همون بیست و پنج سال پیش کاربرانش بودند. این سرنوشت کلاب هاوس خواهد بود. مردم به سراغ کلاب هاوس اومدند چون نمیدونستند پلتاکی هست ! https://www.paltalk.com

      1. من بواسطه حضور در کلابهاوس در حوالی ۳۰ سالگی، یک دور تمام باورهای فلسفی و دینی را بازبینی کردم و کلی هم مسائل جدید منطقی و فلسفی و فیزیکی یاد گرفتم و در واقع آن جمع بندی فکری که میگویند در چهل سالگی رخ میدهد بواسطه کلابهاوس برایم رخ داد. ضمنا با طیف وسیعی از هموطنانی آشنا شدم که اصلا شبیه به آن تصویر سانسور شده ای که در خیابان میبینیم نیستند. کم سوادتر، نگران تر، پرخاشگرتر و مخالف تر از آن چیزی هستند که تصور میکردم. دیدن آنها برایم تجربه جدیدی بود برای درک واقعیت زیر پوست جامعه.

        1. آن تصویر سانسور شده در جامعه و خیابان در کلاب هاوس برداشته میشود و همه چیز عیان میشود. وقتی پرده بر افتد آنچه در درون دارند عیان میشود. مانند چاه فاضلابی که درش مانع از انتشار بوی تعفن است، درش درونش را سانسور میکند وقتی که درش را برداریم بوی گند و کثافت بالا میزند . مثل اسکرین شات هایی که از کلاب هاوس گرفته ام.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا