جوانمرد

جوانمرد نام دیگر تو

جوانمرد!

چندان که توانی از مال و جاه و از قلم و زبان از هیچ کس دریغ مدار که وقت آید که خواهی خیری کنی و نتوانی.

عین القضات همدانی

زمین و زمان را میگردم در جستجوی جوانمرد. کاروانسراهای خشتی و جاده های سنگی و کوچه های خاکی را میگردم در جستجوی جوانمرد.  سر محله  ها و زیر گذر بازارچه ها و گود  زورخانه ها و پستوی خانه ها را میگردم در جستجوی جوانمرد.

حجره پیشه وران و خانقاه صفویان و خیمه ی سپاهیان را میگردم در جستجوی جوانمرد.

میگردم و میروم آنقدر تا به عیاران میرسم، نه به این عیار که معنایش چابک و چالاک است، به آن “ایار” می رسم که نامش از یار می آید و مرامش از یاری. آن ایار که به نور و نار سوگند میخورد و به مهر و به ماه.

آن ایار برخاسته از مهر و میترا.

شگفتا که این جوانمرد تا کجا دور رفته است. 

آراسپ کاظمیان

میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست - تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز (حافظ)
دکمه بازگشت به بالا